loading...
هیئت مکتب المهدی (عج) شهرستان دامغان

 


قيام لله ، يگانه راه اصلاح جهان
بسم الله الرحمنالرحيم
قال الله تعالى :
-قل انمااعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادا
خداى تعالى در اين كلام شريف ، از سرمنزل تاريك طبيعت تامنتهاى سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه هايى است كه خداى عالم از ميانتمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده ، اين كلمه تنها راهاصلاح در جهان است . قيام براى خداست كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خلت رساندهو از جلوه هاى گوناگون عالم طبيعت رهانده .

خليل آسا در علم اليقينزن

 

نداى لااحب الافلين زن .


قيام لله است كه موسى كليم را با يك عصا به فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو كشاند. قيام براى خداست كه خاتم النبيين صلى الله عليه وله را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسين او ادنى رساند.
بدبختى و تيره روزى ما به خاطر قيام براى منافع شخصى است .
خودخواهى و ترك قيام براى خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده . قيام براى منافع شخصى است كه روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه كرده . قيام براى نفس است كه بيش از دهها ميليون جمعيت شيعه را به طورى از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتى شهوت پرست پشت ميزنشين شدند. قيام براى شخص است كه يك نفر مازندرانى بيسواد را بر يك گروه چندين ميليونى چيره مى كند كه حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كند. قيام براى نفع شخصى است كه الان هم چند نفر كودك خيابانگرد را در تمام كشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حكومت داده . قيام براى نفس اماره است كه مدارس علم و دانش را تسليم مشتى كودك ساده كرده و مراكز علم قرآن را مركز فحشا كرده . قيام براى خود است كه موقوفات مدارس و محافل دينى را به رايگان تسليم مشتى هرزه گرد بى شرف كرده و نفس از هيچ كس در نمى آيد. قيام براى نفس است كه چادر عفت را از سر زن هاى عفيف مسلمان برداشت و الان هم اين امر خلاف دين و قانون در مملكت جارى است و كسى بر عليه آن سخن نمى گويد. قيام براى نفع هاى شخصى است كه روزنامه ها كه كالاى پخش فساد اخلاق است ، امروز هم همان نقشه ها را كه از مغز خشك رضاخان بى شرف تراوش كرده تعقيب مى كنند و در ميان توده پخش مى كنند. قيام براى خود است كه مجال به بعضى از اين وكلاى قاچاق داده كه در پارلمان بر عليه دين و روحانيت هر چه مى خواهند بگويند و كسى نفس نكشد.

 

بقیه متن را در ادامه مطلب بخوانید



 

براى نجات دين از دست مشتى شهوتران قيامكنيد.
هان اى روحانيين اسلامى ! اى علماء ربانى !اى دانشمندان ديندار! اىگويندگان آيين دوست ! اى دينداران خداخواه ! اى خداخواهان حق پرست ! اى حق پرستانشرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه ! اى وطنخواهان باناموس ! موعظت خداى جهان رابخوانيد و يگانه راه اصلاحى را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع هاى شخصى كردهتا به همه سعادتهاى دو جهان نائل شويد و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست درآغوش شويد. (ان لله فى ايام دهركم نفحاثالافتعر ضوالها)امروز روزى است كه نسيمروحانى الهى وزيدن گرفته و براى قيام اصلاحى بهترين روز است ، اگر مجال را از دستبدهيد و قيام براى خدا نكنيد و مراسم دينى را عودت ندهيد، فرداست كه مشتى هرزه گردشهوتران بر شما چيره شوند و تمام آيين و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود كنند. امروز شماها در پيشگاه خداى عالم چه عذرى داريد؟ همه ديديد كتاب هاى يك نفر تبريزىبى سروپا را كه تمام آيين شماها را دستخوش ناسزا كرد و در مركز تشيع به امام صادق وامام غايب روحى له الفدا آن همه جسارت ها كرد و هيچ كلمه از شماها صادر نشد. امروزچه عذرى در محكمه خدا داريد؟ اين چه ضعف و بيچارگى است كه شماها را فرا گرفته ؟ اىآقاى محترم كه اين صفحات را جمع آورى نموديد و به نظر علماى بلاد و گويندگانرسانديد، خوب است يك كتابى هم فراهم آوريد كه جمع تفرقه آنان را كند و همه آنان رادر مقاصد اسلامى همراه كرده ، از همه امضا مى گرفتيد كه اگر در يك گوشه مملكت بهدين جسارتى مى شد، همه يك دل و يك جهت از تمام كشور قيام مى كردند. خوب است ديندارىرا دست كم از بهائيان ياد بگيريد كه اگر يك نفر آنها در يك ديه زندگى كند، از مراكزحساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود، براى او قيام كنند شماهاكه به حق مشروع خود قيام نكرديد، خيره سران بيدين از جاى برخاستند و در گوشه زمزمهبيدينى را آغاز كردند، به همين زودى بر شما تفرقه زده ها چنان چيره شوند كه از زمانرضاخان روزگارتان سخت تر شود: (و من يخرج منبيته مهاجرا الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على الله)
سيد روح الله خمينى
تاريخ : 10/ 1/ 41
بيانات امام خمينى در مورد نقش روحانيتدر احياى اسلام
رژيم پهلوى ، خونخوارتراز مغول .
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا! زبان ما را از بيهوده گفتن وجدال و لغو و دروغ حفظ بفرما. (الهى آمين ) خداوندا! قلوب ما را به نور اسلام وروحانيت روشن بفرما. (الهى آمين ) خداوندا! گوش شنوا عنايت بفرما به سلاطين دولاسلام به روساى جمهور دول اسلامى ، به نمايندگان مجلسين دول اسلامى ، به نخستوزيران و وزراى دول اسلامى ، به روساى دانشگاه هاى دول اسلامى ، به كارفرمايان وكارمندان دول اسلامى خداوندا! آنها را قرار بده ....
و اين سال براى روحانيت ،از جهتى بسيار بد سالى بود و از جهتى بسيار خوب سالى بود. بد بود براى اينكه يكمملكتى كه بايد به دنيا معرفى بشود به اينكه مملكت صحيحى است ، هياءت حاكمه درستىدارد، دستگاه عدالت دارد، دادگسترى دارد، محاكم قضائى دارد، اقتصادش خوب است ،زراعتش خوب است ، يك مملكتى كه بايد به صلاح و به صحت معرفى بشود، در جامعه بشرمعرفى شد به مركز فساد و مركز هرچيزى كه شما بخواهيد اسمش رابگذاريد، از آن برتربخواهيم بگوييم مثل زمان مغول است ، نمى توانيم همچنين بى احترامى اى رابه مغولبكنيم . آنها يك جمعيتى بودند كفار و شايد مهدور مى دانستند دم ما را و وارد شدنددر مملكت براى گرفتن مملكت اجنبى ، آنهم مملكتى كه برخلاف مسلك آنها و ديانت آنهابود و كردند آن كارهايى را كه كردند. اينجا در اين قضايا، اينها مدعى اسلام هستند،مدعى ايمان هستند، مدعى تشيع هستند، در عين حال كه با اين ادعاها امرار روز مى كنندو امرار حيات مى كنند كارهايشان همان كارهايى است كه مغول بايد انجام بدهد، چنگيزبايد انجام بدهد. در مراكز علمى مى ريزند، خون بچه هاى 16 ساله و 17 ساله مى ريزند،خراب مى كنند مكتبهاى علمى را، به علما اهانت مى كنند، فحش هاى ناموسى مى دهند، درحبس مى برند، زجر مى كنند، مى كشند، مى زنند، خونخوارى مى كنند، در عين حال نطق مىكنند، اظهار اسلاميت مى كنند، اظهار تشيع مى كنند، اظهار كسب كرامت مى كنند. آنهاديگر نمى گفتند كه ما شيعه هستيم ، دشمن بودند با ما، در حال تهاجم وارد شدند درمملكت ما، اينها با حال دوستى و ادعاى دوستى ادعاى تشيع ،بالاتر از تشيع ، با اينادعاها اين اعمال را انجام داده اند و مى دهند.
نقشه رژيم ، نابودى قم شهرجنود حق .
من به شما عرض كنم كه مطلبى نيست كه مال اين چند ماهه باشد، اينيك مطلب ريشه دار است ، مطلبى است كه مال چندين سال پيش از اين است ، اگر نگويم چهلوچند سال پيش از اين لااقل بيست سال پيش از اين است كه اينها نقشه شان اين بود كهقم نباشد. در زمان حيات مرحوم آقاى بروجردى رضوان الله عليه هم نقشه اين بود كهايشان نباشند و قم نباشد. قم را با منافع خودشان مضر مى دانند. قم يك شهر حق است ،جنود ابليس جنود حق را با مقاصد خودشان مخالف مى دانند. در همان زمان ايشان هم نسبتبه ايشان تعبيراتى مى شده است كه من نمى توانم در اين منبر عرض كنم . همان وقت بودهاست كه ، نقشه خارجى اين بوده است كه قم نباشد تا ما هركارى مى خواهيم انجام بدهيمو يك نفس كش در مقابل ما صحبت نكند، حرف نزند، بحث نكند، ايراد نكند، اعتراض نكند. اينها از همان زمان مرحوم آقاى بروجردى (اگر نظر است )چهل و چند سال پيش از اين ،از زمان مرحوم آقاى بروجردى اين نقشه را داشتند منتهى با بودن ايشان مى ديدند كهمفسده دارد اگر بخواهند كارهايى را انجام بدهند. بعد از اينكه ايشان تشريف بردند بهجوار رحمت حق تعالى ، از همان اول اينها شروع كردند به اسم احترام از مركزى ،كوبيدن آن مركز ديگر را، نه از باب اينكه حبى به آن مركز راداشتند، به هيچ مركزى ازمراكز ديانت ،اينها احساس ‍ حب نمى كنند، نه از باب اينكه به نجف علاقه داشتند، ازباب اينكه قم را نمى خواستند، قم موى دماغ بود، نزديك بود به اينها، مفاسد را زودادراك مى كرد و كارهاى اينها زود در آن منتشر مى شد. اينها قم را نمى خواستند منتهانمى توانستند به صراحت لهجه بگويند قم نه ، مى گفتند نجف آره ، مشهد آره . در قمچيزى به نظر نمى خورد، فهميدند كه چيزهايى به نظر مى خورد، چيزهايى به چشم مى خورد،چيزهايى به دهان مى خورد، به گوش مى خورد، فهميدند كه نه ، آنطور نبوده است . اينهااز آنوقت نقشه كشيدند براى نابودى روحانيت و دنبالش نابودى اسلام و دنبالش به نفعرساندن اسرائيل و عمال اسرائيل .
از اول مطلب اينطور بود. منتهى در پردهبود،اعلان نكرده بودند مطالبشان را، گاهى اعلام مى كردند لكن مضمضه مى كردند مطالبكفر خودشان را. بعد از فوت ايشان ابتدائا يك نقشه شيطانى كشيدند و در بلاد ايران ،آنجاهايى كه من مطلع شدم ، از مردم مى خواستند التزام بگيرند به اينكه شمابه فلانمركز تلگراف كنيد و انتخاب كنيد فلان مركز را، نه از باب اينكه علاقه به آن مركزداشتند، از باب اينكه اين مركز را نمى خواستند. مردم اعتنا نكردند بهآنها.
دنبال آن نقشه ها كشيده شد، دولت ها سر كار آمد، نمى دانم به آن دولت هااين پيشنهادها شد و قبول نكردند، يا اينكه نتوانستند اينقدر بى شرافتى بكنند. شايدشريف بودند، عالم بودند، دكتر بودند، مهندس ‍ بودند و نتوانستند با همه مراكز علممخالفت كنند، تااينكه منتهى شد به اينكه بايد دولت ، دولتى باشد كه علم نداشتهباشد، قدر علم را نداند، تاكلاس پنج بيشتر درس نخوانده باشد آنهم در كرج تحصيلاجازه نامه با اعمال نفوذ كرده باشد، نداند معناى علم چه است ، نداند معناى ديانتچه هست ، نداند نقش روحانيت در بقاى اين مملكت چيست ، نفهمد مطالب را، سربسته و چشمبسته به او ديكته كنند و بگويد و نفهمد چه مى گويد و بكند و نفهمد چه مىكند.
قضيه ، معارضه با اسلام است
ديديم كه از اولى كه اين دولتبيسواد و بى حيثيت روى كار آمد، از اول هدف ، اسلام را قرار داد، در روزنامه ها باقلم درشت نوشتند كه بانوان را حق دخالت در انتخابات داده اند لكن شيطنت بود، براىانعكاس نظر عامه مردم به آن موضوع بود كه نظرشان به الغاى اسلام و الغاى قرآن ،درست نيفتد و لهذا در اولى كه اينجا ما متوجه شديم و اجتماع شد و آقايان مجتمع شدندبا هم براى علاج كار، توجه ما در دفعه اول منعطف شد به همان قضيه ، بعد كه مطالعهكرديم ، ديديم آقا قضيه ، قضيه بانوان نيست ، اين يك امر كوچكى است ، قضيه معارضهبا اسلام است . (منتخب و منتخب ، مسلمانلازم نيست باشد، حلف به قرآن لازم نيست باشد، قرآن را ميخواهيم چه كنيم ؟!)بعد كه مصادف شدند با تودهنى از ملت مسلم ،تعبير كردند حرفشان را به اينكه خير مراد ما از كتاب آسمانى قرآن است . ما هم ازآنها پذيرفتيم به حسب ظواهر شرع لكن به مجرد اينكه اينها يك چند نفر عمله را دورخودشان ديدند و يك زنده باد و مرده باد را ديدند، باز همان مسائل خبيثشان را از سرگرفتند، همان مطلبى را كه ابطال كرده بودند دوباره از سر گرفتند، دوباره(تساوى حقوق من جميع الجهات)تساوى حقوق من جميع الجهات پايمال كردن چند تا حكم ضرورىاسلام است ، نفى كردن چند تا حكم صريح قرآن است . بعدش باز ديدند كه مصادف شد با يكناراحتى ها و يك حرف ها و يك چيزهايى ، حاشا كردند، وزيرشان يك جا حاشا كرد،اميرشان يك جا حاشا كرد. در روزنامه ها به صراحت لهجه نوشتند كه بردن بانوان بهسربازى ، تصويبش ‍ در دست تنظيم است لكن بعد از آنكه ديدند كه خيلى فضاحت بار آمد،مردم ناراحت شدند، همان نوكرهاى ارباب به حسب واقع هم ناراحت شدند، وقتى ديدندناراحت شدند، گفتند اكاذيب است . پرونده سازى خواستند بكنند، پرونده سازى هاىبچگانه ، مضحك بكنند.
حمله عمال رژيم تحت لواى دهقان ها به اسلام و مراكز علم .
اين سال بد بود براى اينكه حمله به اسلام زياد شد، حمله به قرآن زياد شد،مراكز علم را كوباندند به حسب توهم خودشان ، بچه هاى ما را، عزيزهاى ما را زدند،سرهايشان را شكستند، پاهايشان را شكستند، بعضى شان را كشتند، ازپشت بام هاانداختند. اگر اينها دهقان ها بودند پس چرا اين دستگاه انتظامى كمكشان مى كرد؟اينكه ديگر مخفى نبود، اين را صدهزار جمعيت از توى خيابان ها و از توى شهر و از توىمدرسه خوب مى ديدند كه دستگاه شهربانى دارد كمك مستقيم مى كند، اين دهقان ها را كمكمى كرد بر ضد اسلام . اگر راست مى گويند كه دهقان ها بودند، پس چرا وقتى كه مرضاىما را بردند در مريضخانه ها، شهربانى و اينها فرستادند گفتند: (دشمن هاى اعليحضرت رامى بريد در مريضخانه ؟ پدرتان را در مىآوريم ، اينها بايد بروند.)
اگر دهقان هابودند، به اعليحضرت چه كار دارند؟ اگر كماندوها بودند و آنهايى كه مربوط به خودايشان است و از دستگاه خود ايشان هست ، با قول ايشان بوده ؟ با فرمان ايشان بودهاست و يا بدون اطلاع و بدون فرمان ؟ اگر با اطلاع هست ، خوب بگويند ما تكليفمان رابا ايشان بفهميم ، خوب بفهميم ما طرفمان كى هست ؟ يك نفر است اصلا؟ اگر اينطور نيستخوب بگويند تا ما بفهميم كه اين كماندوها سرخود آمدند و همين طور بيخود، بيخودىآمدند يا سازمان امنيت اينها را آورد، يا شهربانى ها آوردند، يا نخست وزير امر كرد،يا فلان وزير فلان امير امر كرد؟ خوب بگويند چه كسى اين كارها را كرده ، چرا حاشامى كنند، پيش هر كسى مى روى ، گردن ديگرى مى گذارند. به هر كسى اعتراض مى كنى ، بهديگرى نسبت مى دهد. دستگاه شهربانى مى گويد كه سازمان امنيت ، سازمان امنيت مى گويدشهربانى ، دوتاى آنها مى گويند امر اعليحضرت . راست مى گويند كه امر اعليحضرت است ؟اعليحضرت با ديانت اسلام مخالف است ؟ واقعا با قرآن مخالف است اعليحضرت به حسب قولاينها؟ اگر مخالف هست آن حرفها چى هست ديگر؟ آنهمه كسب و كرامت كجاست ؟ اگر مخالفنيستند پس چرا جلوگيرى نمى كنند از اين وحشيگرى ها؟ چرا تو دهنى نمى زنند به اينشهربانى ها، به اين سازمان ها، به اين نخست وزيرها؟ ايشان كه فعال مايشائند، مىتوانند يك همچو كارى را بكنند. حالا كه ديگر مطلبى نيست ، برگرد به عصر سابق و قبلاز صد سال پيش از اين ، حالا كه مطلب اينطورى است ، خوب بزنند تو دهنى به اينهايىكه كار بد مى كنند، كارهاى خلاف اسلام مى كنند، كارهاى خلاف ديانت مى كنند و نسبتمى دهند به ايشان ، تبرئه كند خودش را. آقا، نمى شود سلطان اسلام با اسلام مخالفباشد، نمى شود اين . اگر نيستند بگويند،اظهار كنند، اظهار تاسف كنند به اينكه مردكآمده است ريخته مدرسه فيضيه را خراب كرده است . بنده باز مسايل اين جوان هاى خودمانرا نديدم و بعد از مباحثه مى روم مى بينم ، اول وقتى است كه مى روم مى بينم ، برومآنجا يك فاتحه اى بخوانيم براى آنهايى كه كشته شدند، يك اظهار تاثرى بكنم براىآنها، اينها كه نمى گذارند ما فاتحه هم بگيريم . اگر دهقان ها كردند، پس چرا نمىگذاريد، فاتحه بگيريم ؟ چرا فاتحه تهران را به هم مى زنيد؟
سال 41، سال مفتضحشدن هياءت حاكمه
سال بدى بود براى اينكه مفتضح شد هياءت حاكمه ، مفتضح شددستگاه جبار و ما نمى خواستيم . ما نمى خواهيم كه مملكت ما در خارج معرفى بشود كههمچنين عناصر خبيثى سر كارند، ما نمى خواستيم اين را. ما مى خواهيم كه مملكت ما ازآن نقطه اوليش تا آن آخرش جورى باشند، طورى سلوك بكنند كه مايه افتخار يك مملكتىباشد، بگويند آقا ما امير كبير داريم ، وزراء سابق ، مشاورين سلاطين سابق علمابودند، على بن يقطين بوده است ، گاهى ائمه اطهار عليهم السلام-بوده اند، حالا مشاورين چه كسانى هستند؟ اسرائيل ! مشاورهااسرائيل ! از يهود آن بزرگ شده است . دو هزار نفر بهايى را به اقرار خودشان درروزنامه دنيا (بعد فردا مردك نگويد كه اشاعه اكاذيب است ، در روزنامه دنيا دو هزارنوشته است ) اسرائيل بهايى را، اسم بهائى نياورده است ، بعضى وابستگان به بعضى ازمذاهب (اسمشان را مذهب گذاشت !) دو هزار نفر را و مى گويند پنجهزار است ، دو تايشرا اينجا نوشته است (اين كه نوشته حالا) اينها با كمال احترام، نه مثل حاجى هاىبدبخت ما كه وقتى مى خواهند تذكره به آنها بدهند، بايد چقدر زحمت بكشند، چقدر رشوهبدهند، چقدر بيچارگى بكشند تااينكه يك چند تااز آنها را رد كنند، چند تاى آنها راقبول بكنند، آن وقت در فرستادنشان چه فضاحت ها باشد، در برگشتشان چه فضاحت ها باشد،وقتى هم مكه ميروند در منا، حتى آن نماينده بى عرضه آنجا هم شكايت مى كند كه فلانآقا را بگيريد از باب اينكه اينجا يك حرف حقى زده است گفته اسلام در خطر است از دستيهود، آقا مگر شما يهوديد؟
مگر مملكت ما، ممكلت يهود است ؟ دو هزار نفر را باكمال احترام ، با دادن به هر يك از اينها پانصد دلار ارز، به هر يك پانصد دلار ازمال اين ملت مسلم به بهايى داده اند، ارز داده اند، به هر يك هزار و دويست تومانتخفيف هواپيما، چه بكنند؟ بروند در جلسه اى كه بر ضد اسلام در لندن تشكيل شده استشركت كنند.
سكوت ، موجب پايمال نواميس مسلمين زير چكمه عمال اسرائيل است .
واى بر اين مملكت ، واى بر اين هياءت حاكمه ، واى بر اين دنيا، واى بر ما،واى بر اين علماى ساكت ، واى بر اين نجف ساكت ، اين قم ساكت ، اين تهران ساكت ، اينمشهد ساكت . اين سكوت مرگبار اسباب اين شود كه زير چكمه اسرائيل به دست همين بهايىها، اين مملكت ما، اين نواميس ما پايمال بشود. واى بر دين ما، واى براين اسلام ،واى براين مسلمين . اى علما ساكت ننشينيد، نگوييد الان مسلك شيخ رضوان الله عليه ،والله شيخ اگر حالا بود تكليفش اين بود امروز سكوت همراهى با دستگاه جبار است ،نكنيد سكوت . دو هزار بهايى را با پانصد دلار ارز به هر يك و هزار و دويست تومانتخفيف هواپيما فرستادن به لندن (و اينها در روزنامه دنياست ) يك شخصى به من گفت كهيك معامله اى كرده است شركت نفت با ثابت پاسال و در اين معامله تخفيفى داده است كهبيست و پنج ميليون تومان در اين تخفيف نفع برده است ، براى نفع اين جمعيتى كهفرستادند به لندن بر ضد اسلام . اين وضع نفت ما، اين وضع ارز مملكت ما، اين وضعهواپيمايى ما، اين وضع وزير ما، اين وضع همه ما، سكوت كنيم باز؟! هيچ حرف نزنيم ؟! حرف هم نزنيم ؟! ناله هم نكنيم ؟! خانه هايمان را خراب كنند آخ هم نگوييم ؟! مردكمى فرستد رئيس شهربانى را، رئيس اين حكومت خبيث را مى فرستد منزل آقايان ، منراهشان ندادم ، ايكاش راه داده بودم تا آنروز دهنشان را خرد كرده بودم . مى فرستندمنزل آقايان كه اگر نفستان در فلان قضيه در آيد، فرمودند، اعليحضرت فرمودند اگر نفسشما در آيد، مى فرستم منزل هايتان را خراب مى كنيم ، خودتان را هم مى كشيم ،نواميستان را هتك مى كنيم . اين وضع ماست با اين اعليحضرت ، اگر اينها راست گويند. اگر دروغ مى گويند، پس ايشان بگويند دروغ مى گويند، ايشان بفرمايند، اعلام كنند كهحكومت قم دروغ گفته است تا من پدر حكومت قم را در بياورم ، بگويند رئيس شهربانىدروغ گفته تا من زير چكمه اهل علم ، پدرش را در بياورم د نمى گويد كه .
سال 41، سال اعلام ارزش و موجوديت روحانيت به دنيا.
واما سال خوبى بود براىاينكه روحانيت ارزش خودش را به دنيا اعلام كرد، فهماند كه آن كه صحبت مى كند، بازروحانى است ، آن كه ايستادگى مى كند در مقابل ظلم و جور، ظالم و جاهل ، باز حوزههاى علميه است ، كتك مى خورد داد مى زند، كشته مى دهد، فرياد مى كند، مدرسه فيضيهاش را خراب مى كنند اعتنا نمى كند، باز صحبت خودش رامى كند، هر كارى سرش بياورنداين صحبت مى كند. روحانيت موجوديت خودش را به همه عالم اعلام كرد. پس بد بود چونهياءت حاكمه فضاحت ايران را در همه جا اعلام كرد و خوب بود براى اينكه روحانيتحيثيت خودش را به عالم معرفى كرد، فهماند به عالم كه آدميم ما، روحانى هستيم ما،همه اش قضيه ذكر و دعا نيست ، ما داد مى زنيم ، ما مى گوئيم نبايد بكنيد اين كارهارا، ما نصيحت مى كنيم به شما.
رفراندومى كه حتى زور سرنيزه نتوانست افتضاح آنرا جبران كند.
من نصيحت كردم به شاه ، فرستاد آدم آنجا، در آن اول امر قبلاز رفراندوم ، به وسيله بهبودى ، به وسيله پاكروان پيغام دادم به او، آقا نكن اينكار را، اين رفراندوم را نكن ، اين خوب نيست براى شما اين كار را بكنيد، دست به اينقانون نزن ، اگر امروز "ارسنجانى " چهار تا رعيت را بياورد، برقصاند و بگويند زندهباد، فردا چهار تا رعيت مى آيند وگويند مرده باد، نكن اين كار را، صلاح نيست بكنىاين كار را. گوش ‍ نكرد، ديديد چه جور شد، دو هزار نفر راى نداشتند، باقى اش زوربود، همه مى دانند بازار تهران بسته شد كه راى ندهد، بازار قم بسته شد كه راى ندهد،ساير شهرستان ها راى ندادند، اينها دو هزار تا راى آزاد بدون سرنيزه نتوانستند تهيهكنند. ما نمى خواستيم اينطور مفتضح بشويد، ما نمى خواستيم ملت از تو رويگردانبشوند، ما مى خواستيم شما آدمى باشيد كه وقتى يك چيزى را بگوئى ، ملت ، تمام ملتلبيك بگويند، ما ميل داريم شاه ما اينجور باشد، ما ميل داريم وزير ما اينجور باشدكه اگر يك مطلبى را گفت تمام ملت با او موافق باشند نه اينكه با حرف هايش (6 ميليون ) (6ميليون ). به جان عزيز شما اگر اينها چند هزار هم داشتند، باقى اش يا پر كردنصندوق شايد به سمع ايشان نرسيده است . شايد آنها گفته اند به او كه (6 ميليون ،اكثريت قاطع ) و الا شاه كه دروغ نمى گويد! نمى شود كه دروغ بگويد. (با اكثريت قاطع ! تمام قاطبه اهل ايران !)پس بازار تهران از اهل ايران نيست ؟! خيابان هاى تهراناهل ايران نيستند؟! قم از اهل ايران نيست ؟! روحانيون از اهل ايران نيستند؟! سايرشهرستان ها ايرانى نيستند؟! اين ايران كجاست ؟ اين آراء از كجا آمد؟
ايستادگىروحانيت در مقابل ظلم ، عامل احياى اسلام .
بد شد امسال براى اينكه اينمطالب واقع شد و خوب شد براى اينكه شما آقايان زنده كرديد اسلام را، ايستاديد، درمقابل ظلم ايستاديد. اگر نايستاده بوديد خدا مى داند كه حالا رفته بودند تا آن آخر،ايستادگى شما اسباب اين شد كه حاشا كردند مطالبشان را، گفتند(خير طلاق به دست مرد است ، كى ما گفتيم ؟)د مردك از حزب مردم است . آن مردك هم كه داد زد تساوى حقوقمن جميع الجهات ، تساوى حقوق من جميع الجهات از اين طرف مى گويند، از آن طرف مىگويند كى ما گفتيم طلاق به دست زن باشد، نخير طلاق به دست مرد است . از آن طرف مىگويند نخير كى ما راجع به ارث گفتيم ، نخير ارث هم همانطورى كه خدا گفته است . ازآن طرف هم مى گويند كى ما گفتيم زنان بروند به نظام وظيفه . تو روزنامه هايتان هستآقا.اين روزنامه هائى كه ديكته مى كند سازمان امنيت و مى نويسند.
بى حيثيتىمطبوعات .
مى گويند كه مدير كيهان گفته است ما ديگر راحتيم براى اينكه آنوقتما مى نوشتيم و اينها نظر مى كردند، حالا خودشان مى نويسند، ما ديگر راحتيم . منتهىاين اعتراض هست كه آقا چرا اينقدر بى حيثيت هستيد كه آنها بنويسند و شما همبنويسيد؟ چرا بايد مطبوعات ما انيقدر بى حيثيت باشند؟
خطر براى اسلام .
خوب بگوئيد آقا حرف را، چه مى كنند؟ اگر همه علماى اسلام يك مطلبى رابگويند، حالا كه خطر براسلام وارد شده است و آن خطر يهود است و حزب يهود كه همينحزب بهائيت است ، اين خطر كه حالا نزديك شده است ، اگر آقايان علماى اعلام ، خطبا،طلاب ، همه با هم همصدا بگويند كه آقا ما نمى خواهيم كه يهود بر مقدرات مملكت ماحكومت كند، ما نمى خواهيم كه مملكت ما با مملكت يهود هم پيمان بشود در مقابل پيماناسلامى آنها، مسلمين با هم ، هم پيمان مى شوند، آقايان بايهود هم پيمان مى شوند! چهوضعى است اين مملكت ؟ اگر نوكر هم هستيد چرا اينقدر نوكر؟ من سرم درد مى كند و منبراى خواندن يك فاتحه لازم مى دانم بروم به مدرسه فيضيه و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه در اين سال و سال هاى بعد، همه سالم باشيد، اسلام مؤ يد باشد، اسلام مؤ يدباشد.
سيد روح الله خمينى
تاريخ : 15 / 8 / 1341
تلگراف امام خمينى به اسدالله علم تذكار عواقب تخلف از شرع و قانون
تهران جناب آقاى اسدالله علم
عطف به تلگراف سابق اشعار مى دارد، معلوم مى شود شما بنا نداريد به نصيحتعلماى اسلام كه ناصح ملت و مشفق امتند توجه كنيد و گمان كرديد ممكن است در مقابلقرآن كريم و قانون اساسى و احساسات عمومى قيام كرد. علماى اعلام قم و نجف اشرف وساير بلاد، تذكر دادند كه تصويبنامه غير قانونى شما بر خلاف شريعت اسلام و بر خلافقانون اساسى و قوانين مجلس است ، اگر گمان كرديد مى شود با زور چند روزه ، قرآنكريم را در عرض اوستاى زردشت و انجيل و بعض كتب ضاله قرار داد و به خيال از رسميتانداختن قرآن كريم (تنها كتاب بزرگ آسمانى چند صد ميليون مسلم جهان ) افتاده ايد وكهنه پرستى رامى خواهيد تجديد كنيد، بسيار در اشتباه هستيد، اگر گمان كرديد باتصويبنامه غلط و مخالف قانون اساسى مى شود پايه هاى قانون اساسى را كه ضامن مليت واستقلال مملكت است ، سست كرد و راه را براى دشمنان خائن به اسلام و ايران باز كرد،بسيار در خطا هستيد. اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنم كه به اطاعت خداوند متعال وقانون اساسى گردن نهيد و از عواقب وخيمه تخلف از قرآن و احكام علماى ملت و زعماىمسلمين و تخلف از قانون بترسيد و بدون موجب ، مملكت را به خطر نياندازيد و الاعلماى اسلام درباره شما از اظهار عقيده خوددارى نخواهند كرد. والسلام على من اتبعالهدى
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 11 / 9 / 1341
بيانات امام خمينى در مورد(شيوه هاى مبارزاتى مسلمين)
سكوت و قيام دربرابر سلاطين ، دو شيوه مسلمين براى صيانت اسلام
بسم الله الرحمنالرحيم
ضمنا تذكرات لازمى بود كه بايد دولت ها متوجه باشند. از اول ظهور اسلام ،مسلمين حافظ دين مبين اسلام بوده اند، حتى براى حفظ دين از حق خود مى گذشتند. حضرتاميرالمومنين (ع ) با خلفا همكارى كردند چون ظاهرا مطابق دستور دين عمل مى نمودند وتشنجى در كار نبود تا موقعى كه معاويه روى كار آمد و از طريقه و روش خلفا منحرفگشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود. در اين موقع حضرت ناچار شد قيام كند، چون نمىتوانست قيام نكند زيرا روى موازين شرع و عقل نمى توانستند معاويه را يك روز بر مقامخلافت پايدار ببينند. ناصحينى كه حضرت را از روى غفلت نصيحت مى كردند و مى گفتند(بگذاريد معاويه بماند تا پايه سلطنت وخلافت شما محكم شود بعدا او را از مقامى كه دارد پايين بياوريد)نمى دانستند كه اگر حضرت صبر مى كرد بعدا مورد اعتراضمسلمين واقع مى شد و پس از محكم شدن كار ممكن نبود او را خلع كرد.
حالا شايداشخاص غافل ، اين نكته در ذهنشان باشد كه خوب بود حضرت وقتى جاى پاى خودش را محكممى كرد معاويه را خلع كند و لكن اشتباه است ، لهذا وقتى ملاحظه فرمودند يك حكومتجائرخواهد حكومت كند، قيام وظيفه الهى بود و عمل فرمودند همين طور ائمه معصومينقيام كردند، ولو با عده كم تا كشته شدند و اقامه فرايض نمودند و هر كدام مى ديدندقيام صلاح نيست ، در خانه مى نشستند و ترويج مى كردند، اين شيوه اى بود كه از اولاسلام بوده است .
هميشه علما و زعماى اسلام ملت را نصيحت به حفظ آرامش كردند. خيلى از زمان ميرزاى بزرگ مرحوم حاج ميرزا محمد حسن شيرازى نگذشته است ، ايشان بااينكه يك عقل بزرگ متفكر بود و در سامره اقامت داشت ، در عين حالى كه نظرشان آرامشو اصلاح بود، لكن وقتى ملاحظه كردند براى كيان اسلام خطر پيش آمده است و شاه جائرآن روز مى خواهد وسيله كمپانى خارجى اسلام را از بين ببرد، اين پيرمرد كه در يك شهركوچك نشسته و سيصد نفر طلبه بيشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصيحت كند،مكتوبات او هم محفوظ است ، آن سلطان گوش نمى داد و با تعبيرات سوء و بى ادبى بهمقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آنجايى كه آن عالم بزرگ مجبور شد يك كلمه بگويد كهاستقلال برگردد.
مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى بعد از اينكه ديدند عراق در معرضخطر است ، كه اگر ايشان نبود عراق از بين رفته بود يك كلمه فرمودند، عرب پشتيبانىكردند، مطلب را برگردانيد.
تمام ممالك اسلامى مرهون اين طايفه هستند، اينهايندكه تا به حال استقلال ممالك اسلامى را حفظ كرده اند، اين ذخاير هستند كه هميشه بانصايح خود مردم سركش را خاموش كرده اند، در عين حال روزى كه ببينند اسلام در معرضخطراست ، تا حد امكان كوشش مى كنند، اگر با نشر مطالب شد و با گفتگو شد، با فرستادناشخاص شد فبها و اگر نشد ناچار هستند قيام و اقدام كنند.
اينها كسانى هستند كهدر عين حال كه علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوايف مسلمين دارند، لكن تا آن حدى مىتوانند تامل كنند كه استقلال مملكت را در خطر نبينند، به يك چيزهايى كه ممكن استخود دولت ها هم وارد و متوجه نباشند، اينجا شرع تكليف معين فرموده است ، چيزى نيستكه علما بتوانند از خودشان بگويند، قيام ،قيام قرآنى و دينى بود. بنده در شبى كهبنا بود فرداى آن در مسجد سيد عزيزالله براى تنبه دولت ها دعا كنند، اطلاع دادنددولت بنا دارد مقاومت كند، ما ديديم علما در اينجا تكليف ديگرى دارند، من تصميم آخررا ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هيچ كس هم نگفتم و لكن خداوند بر دولت وشاه و ملت منت گذاشت .اگر خداى نكرده جسارتى به علماى تهران شده بود، من يك تصميمخطرناكى گرفته بودم اما دولت بعد از نيمه شب متوجه شد نمى شود با قواى مردم مقاومتكرد. در همان نيمه شب از علماى بزرگ تهران كاغذ گرفت كه اين غائله خاموش شود تااينكه صبح براى علماى قم هم تلگراف زد و ما در منزل آقاى شريعتمدارى بوديم . تلگرافخوب است و لكن خوفى بود كه براى حيله باشد تا اينكه ديروز مذاكرات زياد بين اينجا وتهران شد تا در جرايد نوشتند و لكن مقدمات حرف هاى ايشان (نخست وزير) تمام نيستراجع به قانون شهردارى كه ايشان مدعى است گذشته ، نگذشته است و اعتراضى هم شده است . هرچه موافق قرآن باشد با كمال تواضع گردن مى نهيم قياس انجمن هاى ايالتى و ولايتىهم به قانون شهردارى ها كه : (مشابه است)، مشابه نيست و قياس باطل است . در آنجا واينجا به نص قانون ، مرد و مسلم بودن قيد شده و گذشته است ، از اين گذشته ما ازطريق(الزموهم بما الزموا عليه انفسهم)با ايشان بحث مى كنيم نه اينكه قانون اساسى درنظر ما تمام باشد، بلكه اگر علما از طريق قانون صحبت كنند براى اين است كه اصل دوممتمم قانون اساسى ، قانون خلاف قرآن را از قانونيت انداخته است و الا ما لنا والقانون ، مائيم و قانون اسلام ، علماى اسلامند وقرآن كريم ، علماى اسلامند واحاديث نبوى و علماى اسلامند و احاديث ائمه اسلام . هر چه موافق دين و قوانين اسلامباشد ما با كمال تواضع گردن مى نهيم و هر چه مخالف دين و قرآن باشد، ولو قانوناساسى باشد، ولو الزامات بين المللى باشد، ما با آن مخالفيم .
چرا دولت هامتوجه نمى شوند؟
لكن بحمدالله مطلب گذشت و آقاى اسدالله علم متنبه شدند كهمطلب را بايد خاتمه داد و بحمدالله خاتمه دادند. ما هم خاتمه مطلب را تقدير مى كنيمكه بحمدالله بدون يك جنگ و نزاع ، بدون ريختن يك قطره خون ، چنين مطلبى كه با قيامبزرگ ملتى توام بود كه تمام عشاير حركت كنند، يك سيلى كسى نخورد. در يك قيام و جنگموضعى و كوچك با اينكه هزار نفر مجتمع مى شوند، گاهى چند نفر كشته مى شوند، پنجاهنفر زخمى مى دهند، معقول نيست در يك قيام بيست ميليونى از دماغ كسى خون نچكد! دولتنمى داند اين را كى حفظ كرد، بيايند ببينند كاغذهايى كه آمده ، اشخاصى كه آمدند باما صحبت كردند، چه نوشتند و چه گفتند.اشخاصى با چشم هاى گريان آمدند گفتند: (شما دستور بدهيد، همان حيات روحى را تامين بدهيدتا ببينيد چه مى شود)گفتيم ما اهل اين حرفها نيستيم . اگر يك كلمه صادر شده بود انفجار ظاهر مى شد، اين آتش را كى خاموش كرد؟چرا نمى خواهند باور كنند؟ چرا اين پشتوانه را با هر نحوى مى خواهند بشكنند؟ چرا باتمام قوا اين قوه بزرگ را كه پشتيبان استقلال است مى خواهند بشكنند؟ خداداند منمتاسفم . اين روحانيت است كه با اين وضع ساخته است و دارد خدمت به اسقلال مملكت مىكند. چرا بايد متوجه نباشند كه فرهنگ ما را به اين روز كشانده اند؟ چرا خود رامستند نمى كنند به اين روحانيت ؟ چرااز مرگ يك عالم ، عالم متشنج مى شود ولى ازشكست دولت مردم چراغان مى كنند؟ دولت بايد طورى باشد كه اگر شكست خورد، مردم عزابگيرند و براى حفظش قيام كنند. اينها نمى توانند جلب منفعت خودشان را بكنند، اگرمردم ديدند اينها نفع مسلمين راخواهند، باقرضه هاى ملى و فروش خانه خانه هايشانبراى مصالح مسلمين خرج مى كنند. چرا اين مطبوعات را آزاد مى گذارند؟ چرا نسبتناجوانمردانه و ناروا مى دهند؟ اگر روحانيت برود، مملكت پشتوانه ندارد.
جشنهفده دى ، وسيله منفوريت رژيم
چرا اين مطبوعات اين قدر آزاد است ؟ چرا جشنهفده دى را آزاد مى گذارند؟ اينها وسيله منفوريت است ، منفور نكنيد سلطان مملكت را. ما نصحيت مى كنيم اين هفده دى را بوجود نياوريد، ما مفاسد رادانيم ، حفظ كنيد اينمملكت را، ترقيات مملكت به هفده دى نيست . وضع فرهنگ
ترقى مملكت بهدانشگاه است كه آنرا به اين صورت درآورده ايد صد سال است به يك معنى دانشگاه داريماما هنوز يك لوزتين سلطان راخواهند عمل كنند بايد از خارج طبيب بيايد! سد كرجرابايد خارجى ها درست كنند! يك خط و جاده را بايد خارجى ها بيايند بكشند! اينها راالتزامات بين المللى اقتضا نمى كند؟ اگر مهندس و طبيب داريد، فرهنگ داريد، اگر مىگوييد فرهنگ داريم ، ذخاير داريم ، محصل داريم ، طبيب و مهندس داريم ، پس چرا ازخارج استخدام مى كنيد؟ !چراماهى صدهزارتومان به يك خارجى مى دهيد؟! جواب بدهيد. اگرنداريد وااسفا به اين مملكت ، صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد ولى دكتر ندارد،مهندس ندارد....
تحريف مقاصد روحانيت
روحانى حرفش اين است ، روحانىبا اقتصاد مملكت مخالف نيست ، تهمت مى زنند. پانصد سال روحانيت تمام قطب ارض را حفظو واداره كرد، رجوع كنيد به تاريخ ، با اينكه خلفا، خلفاى جور بودند، با همينبرنامه اسلامى بر عالم حكومت كردند. آيا اسلام راه ترقى ندارد؟ علما با چه امراقتصادى مخالفند؟ شما سد خواستيد بسازيد جلوتان راگرفتند؟ !كارخانه خواستيد واردكنيد نگذاشتند؟! ما مى گوييم ذوب آهن را خراب نكنيد. ذوب آهن كرج را خيال مى كنيدما خبر نداريم چه كرديد؟ علما با استقلال مخالف نيستند، مذهب علما استقلال است ،دين اقتضا مى كند بگوييم . ما وسيله نداريم ، مطبوعات دست ما نيست ، علما را بدمعرفى كرده اند. شما ببينيد بيست و چند سال است از اين كشف حجاب مفتضح گذشته است ،حساب كنيد چه كرده ايد؟ زن ها را وارد كرديد در ادارات ، ببينيد در هر اداره اى كهوارد شدند آن اداره فلج شد، فعلا محدود است ، علما مى گويند توسعه ندهيد، به استانها نفرستيد، زن اگر وارد دستگاهى شد، اوضاع را به هم مى زند،خواهيد استقلالتان رازن ها تامين كنند؟
كسانى كه شما از آنها تقليد مى كنيد دارند به آسمان مى پرند،شما به زن ها ور مى رويد؟!بد معرفى نكنيد روحانيون خود را به دنيا، براى شما عيباست اينها دردهايى است ، اينها نصيحت است ولى چه سود ، آنها كه بايد بشنوند نيستند،اگر هم كسى باشد، آنچه را كه قلب ما از آن درد دارد، نخواهد رساند.
وزانتاسلام را حفظ كنيد
اما شما آقايان ! وظيفه شما اين است در هر مقام كه هستيدوزانت و حيثيت اسلام را حفظ كنيد. اگر يك نفر از افراد شما برخلاف زى خودش عمل كند،جامعه روحانيت را بد معرفى مى كند، راضى نشويد ديگران كه بد معرفى كنند، خودمان همبد معرفى كنيم .
شكست روحى نخوريد كه متصل به خداوند شكست نمىخورد.
ما دراين قضايا كه وارد بوديم مطالب بسيار شيرينى داشتيم و مطالببسيار تلخ . مطلب شيرين اينها بود كه گفتيم ، احساسات مردم(اللهم اعل كلماتهم). بعضى مطالب هم ازاشخاصى احساس كرديم كه تلخ بود و خدا آنها رابيامرزد. به خواست خدااستقلال و حيات مملكت دست شماست . هر چه پيش بيايد به نفع شماست يا به ضرر شما. اگربه ضررتان تمام شد بايد شكست روحى نخوريد، شكست ظاهرى مهم نيست ، آنچه مهم است شكستروحى است . اگرانسان شكست روحى خورد تا آخر بايد به گورستان برگردد. شما كه استنادداريد به ذات مقدس حق تعالى ، شما كه روحانى هستيد، شما كه قلبتان با ماوراءالطبيعهاست ، اين عالم شكست ندارد، عالم چيزى نيست كسى كه رابطه با خدا دارد شكست ندارد. شكست مال كسى است كه آمالش دنيا باشد. اگر آمال دنيا باشد، شكست است . اگر آمال غيبو ماوراى غيب باشد، شكست ندارد، شكست مال بيچاره هاست ، شكست مال كسانى است كهمعتمد به شيطانند و ذخاير دنيا قلبشان را فراگرفته است . اگر يك جايى به ضرر شماتمام شد، قلبتان محكم باشد، تا آخرين فردتان بايستيد. گمان نكنيد اين آدم شكست خوردتمام شد، تو هم يك موحدى ، تو هم يك مسلمى ، تو متصل به خداوندى ، خدا شكست نمىخورد. (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتمالاعلون ان كنتم مؤ منين)اگر به نفع تمامشد دست و پاى خود را گم نكنيد، محكم باشيد، نه در آن طرف فزع داشته باشيد و نه دراين طرف زياده روى داشته باشيد. حق اينكه به دولت ناسزا گفته شود نيست . شمابزرگتراز اين هستيد كه حرفى كه مناسب شما نيست بزنيد. از امروز مشغول كار خودمان هستيم . در اين دو ماه كه اين پيشامد كرد، ما نتوانستيم درست كار كنيم . شب هايى شد كه مندو ساعت خواب كردم . از اين به بعد مشغول تحصيل باشيم كه از همه عبادات بزرگتر است . (ان كان القلب مخلصا)باز اگر ديديم شيطانى از خارج متوجه مملكت ما شد، ما همينهستيم و دولت همان و ملت همان .
قلب مردم متوجه روحانيت است ، آيا براى دولتهم چنين است ؟
اين اجتماع كه براى ديگران خرج دارد، براى ما با يك كلمه تهيهشود، مردم فهميده اند ما دوست آنها هستيم و مردم به دوستشان علاقه دارند. روحانيينپدر ملتند، به فرزندانشان علاقه دارند. يك پيرمردى نصف شب مى نويسد جمع شويد دعاكنيم ، تهران حركت مى كند. يك پيرمرد هم اينجا بنويسد ما مى خواهيم يك ختم(امن يجيب)بگيريم ، ببينيد چه مى شود چون ملت ادراك كرده است كه علماصلاح ما را ميخواهند، علما مصلح هستند، مفسد نيستند. ما ميل داريم دولت اينطورباشد، ميل داريم اگر عزاى ملى اعلام كند، همه عزا بگيرند، برخلاف نباشند، مى خواهيمهمانطور كه مردم قلبشان متوجه روحانيين است و با اشاره آنها جمعيت انبوه فراهم مىشود، با دولت هم اينطور باشند.
از رى نوشتند ما پنج هزار نفر با كفن آماده ايم ،از جاپلق نوشتند ما صد هزار نفريم ، طايفه هايى با كفن حاضريم . مردم بيدارند، يكمملكت بيدار عقب افتاده است ؟! شما خلع سلاح كنيد، بياييم در تهران ، شما بگوييد مايك اجتماع مى خواهيم در شرق ، ما مى گوييم يك اجتماع مى خواهيم در غرب . بياييد قم، شما بگوييد مايك اجتماع مى خواهيم در اينجا، ما مى گوييم يك اجتماع مى خواهيم درخاك فرج در دو فرسخى ، شما نزديك ما دور برويد خوزستان ، جاى ديگر، تابفهمند اينپشتوانه رااز دست ندهند. من به شاه مملكت نصيحت مى كنم اين قوه را از دست ندهند. دوقضيه را همه ديديم : يك قضيه فوت آيت الله بروجردى كه ديدند.
از آنها هم فوتواقع مى شود از ما هم فوت شد. مى گويند آخوند چيزى نيست ، چطور آخوند چيزى نيست ؟! مى گويد من با آخوند كار ندارم ، آخوند با تو كار دارد.
علما بايد همه رانصيحت كنند
نصيحت از واجبات است ، تركش شايد از كبائر باشد. از شاه گرفته تااين آقايان تا آخر مملكت ، همه رابايد علما نصيحت كنند.
اسلام ، راه به دستآوردن قلوب مسلمين
راه به دست آوردن قلوب ملت اين است ، دل مردم مسلم ، بااسلام به دست مى آيد. رگ خوابشان را ما فهميديم ، قلوب مسلمين را بايد توسط اسلامجلب كرد(الى الله تطمئن القلوب)تمام قلوب دست خداست . مقلب القلوب خداست . بهخدا متوجه شو تا دل هاى مردم به تو متوجه شود، اهل علم اين كاره است ، شما هماينطور باشيد، نمى گويم عمامه بگذار، مى گويم آنچه را او درك كرده است تو هم ادراككن .
اى دولت ها! فتح كشور مهم نيست فتح قلوب مهم است .
ما مى گوئيمدولت ها بايد مردم را خوب اداره كنند كه مردم بفهمند دولت خيرخواه ملت است ولى اگرديدند اينطور نيست مى گويند كى باشد از بين برود. اى دولت ها! اى بيچاره ها! فتحمملكت كه چيزى نيست (آن را هم كه الحمدلله نداريد) فتح قلوب مهم است ، اگرخواهيدبكنيد،اگر نخواستيد نكنيد(والامر اليكم). والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
تاريخ : 11/9/1341
پيام تشكرامام خمينى از مردم در رابطه با لغو تصويب نامه انجمنهاى ايالتىوولايتى
خدمت عموم برادران ايمانى ايدهم الله تعالىبا كمال توقير معروض مى دارد:
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از اهدا سلام وتحيت ، از احساسات پاك و عواطف عموم مسلمانان در اين امر حياتى كه براى همه پيشامدكرده بود تشكر مى كنم و توفيق و سلامت و تاييد همه رااز خداوند تعالى خواستارم . الحق در اين نهضت اسلامى ، خود را در پيشگاه مقدس خداوند تعالى سربلند و در نزدحضرت ولى عصر و سلطان دهر عجل الله تعالى فرجه روسفيد نموديد. دست تواناى خداوندتعالى با شماست . اميد است از ثمرات اين نهضت دينى در دنيا و آخرت بهره مند شويد. قيام عمومى دينى شما موجب عبرت براى اجانب گرديد، ليكن لازم است متذكر شوم كهمسلمين بايد بيش از پيش بيدار و هوشيار بوده ، مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشندو صفوف خود را فشرده تر كنند كه اگر خداى نخواسته دست هاى ناپاكى به سوى مقدساتآنها دراز شود، قطع كنند. والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوىالخمينى
تاريخ : 2 / 11 / 1341
استفتاءاز امام خمينى
حضور محترم حضرت مستطابحجه الاسلام و المسلمين آيت الله العظمى فى الارضين آقاى حاج آقا روح الله خمينىدام ظله العالى على رووس الانام . تقاضا داريم نظريه خودتان را در موضوع تصويب ملىكه مطبوعات اعلام شده بيان فرمائيد. جمعى از متدينين تهران پاسخ امام
بسمالله الرحمن الرحيم
هر چند ميل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد، لهذا مصالح ومفاسد را به وسيله آقاى بهبودى به اعليحضرت تذكر دادم و انجام وظيفه نمودم و مقبولواقع نشد. اينك بايد به تكليف شرعى عمل كنم . به نظر اينجانب ، اين رفراندم كه بهلحاظ رفع برخى اشكالات به اسم تصويب ملى خوانده شده ، راى جامعه روحانيت اسلام واكثريت قاطع ملت است در صورتى كه تهديد و تطميع در كار نباشد و ملت بفهمد كه چه مىكند.
اين جانب عجالتا" از بعضى جنبه هاى شرعى آن كه اساسا" رفراندم يا تصويب ملىدر قبال اسلام ارزشى ندارد و از بعضى اشكالات اساسى قانونى آن براى مصالحى صرفنظرمى كنم ، فقط به پاره اى اشكالات اشاره مى نمايم .
1
-در قوانين ايران رفراندم پيش بينى نشده و تاكنون سابقهنداشته ، جز يك مرتبه آنهم از طرف مقاماتى غير قانونى اعلام شد و به جرم شركت در آنجمعى گرفتار شدند و از بعضى حقوق اجتماعى محروم گرديدند. معلوم نيست چرا آنوقت اينعمل غير قانونى بود و امروز قانونى است .
2
-معلوم نيست چه مقامى صلاحيت دارد رفراندم نمايد و اين امرىاست كه بايد قانون معين كند.
3
-درممالكى كه رفراندم قانونى است بايد به قدرى به ملت مهلت داده شود كه يك يك مواد آنمورد نظر و بحث قرار گيرد و در جرايد و وسايل تبليغاتى ، آراء موافق و مخالف منعكسشود و به مردم برسد، نه آنكه به طور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجراشود.
4
-راى دهندگان بايد معلوماتشانبه اندازه اى باشد كه بفهمند به چه راى مى دهند، بنابراين اكثريت قاطع حق راى دادندر اين مورد را ندارند و فقط بعضى اهالى شهرستان ها كه قوه تشخيص دارند صلاحيت راىدادن در مواد ششگانه را دارند كه آنان هم بى چون و چرا مخالف هستند.
5
-بايد راى دادن در محيط آزاد باشد و بدون هيچگونه فشار و زور و تهديد و تطميع انجام شود و در ايران اين امر، عملى نيست و اكثريتمردم را سازمان هاى دولتى در تمام نقاط و اطراف كشور ارعاب كرده و در فشار و مضيقهقرار داده و مى دهند.
اساسا"پيش آوردن رفراندم براى آن است كه تخلفات قانونىقابل تعقيب كه ناچار مقامات مسوول گرفتار آن مى شوند لوث شود و كسانى كه در مقابلقانون و ملت مسوول هستند اعليحضرت را اغفال كرده اند كه به نفع آنان اين عمل راانجام دهند.
اينان اگر براى ملت مى خواهند كارى انجام دهند چرا به برنامه اسلامو كارشناسان اسلامى رجوع نكرده و نمى كنند تا با اجراى آن براى همه طبقات ، زندگىمرفه تامين شود و در دنيا و آخرت سعادتمند باشند. چرا صندوق تعاونى درست مى كنند كهحاصل دسترنج زارع را ببرند؟ با تاسيس اين چنين صندوق تعاونى ، بازار ايران بكلى ازدست مى رود و بازرگانان و كشاورزان به خاك سياه مى نشينند و در نتيجه ساير طبقاتنيز به همين روز مبتلا مى شوند.اگر ملت ايران تسليم احكام اسلام شوند و از دولت هابخواهند برنامه مالى اسلام را با نظر علماى اسلام اجرا كنند، تمام ملت در رفاه وآسايش زندگى خواهند كرد. مقامات روحانى براى قرآن و مذهب احساس خطر مى كنند، به نظرمى رسد اين رفراندم اجبارى مقدمه براى از بين بردن مواد مربوط به مذهب است . علماىاسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن هاى ايالتى و ولايتى براى اسلام وقرآن و مملكت احساس خطر كرده اند و به نظر مى رسد كه همان معانى را دشمنان اسلام مىخواهند به دست جمعى مردم ساده دل اغفال شده اجرا كنند. علماى اسلام وظيفه دارند هروقت براى اسلام و قرآن احساس خطر كردند به مردم مسلم گوشزد كنند تا در پيشگاهخداوند متعال مسوول نباشند.
از خداوند متعال حفظ قرآن مجيد و استقلال مملكت راخواهانيم . روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : بهمن 1341
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
مسلمين آگاه باشند كه اسلام در خطر كفراست . مراجع و علماء اسلام بعضى محصور و بعضى محبوس و مهتوك هستند. دولت امر دادحوزه هاى علميه را هتك كنند و طلاب بى پناه را كتك بزنند و بازار مسلمين را غارتكنند و درب و پنجره مغازه ها را بشكنند.
در تهران حضرت آيت الله خوانسارى و آيتالله بهبهانى را در محاصره شديد قرار دادند و عده اى از علماء محترم و وعاظ معظم رامحبوس نمودند و ما از آنها به هيچ وسيله نمى توانيم اطلاع پيدا كنيم . اراذل واوباش را تحريك مى كنند كه به علماء و روحانيين اهانت كنند. آقايان طلاب و مبلغينرا مانع مى شوند كه براى تبليغ اسلام در نواحى ايران بروند و تبليغ احكام كنند. باما معامله بردگان قرون وسطى مى كنند. به خداى متعال من اين زندگى را نمى خواهم .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هیئت مکتب المهدی (عج) با عنایت به خداوند منان و مدد اهل بیت وبه جهت آشنایی بیشتر همشهریان عزیز دامغانی با فعالیت های هیئت مکتب المهدی (عج) وبرنامه های این هیئت اقدام به ایجاد این وبلاگ نموده است.لطفاً با نظرات خود خادمان اهل بیت را یاری نمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 151
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 64
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 66
  • بازدید سال : 452
  • بازدید کلی : 6,402